محل تبلیغات شما

افتاده ام توی گردابی انگار که فرو میرود. من نا چیز هستم، حداقل برای عشق، اینکه انتظار داری طرف مقابلت ببیندت بشنودت عشق به تو بدهد، جان بدهد برای آغوشت، باید تو هم چیز قابل عرضه ای داشته باشی. من انگار چیزی ندارم. چقدر دوست دارم کسی برایم شعر بخواند و حال دلم را بفهمد.چقدر بد است که غصه هایت باید برای خودت باشد، قبلن ها بچه که بودیم راحت همه دق و دلیمان را میبردیم خانه کمی گریه میکردیم آخرش مادر یا پدر یک جوری درستش میکرد.

پ.ن: گفت سعی کن طرح را بیایی اینجا وگرنه تنها میمانی چون مطمئنم او اینجا می آید. چند شب است تا صبح کابوس میبینم و احساس ناامنی شدیدی دارم. گرچه خدا آنقدر قدرت به من داده است که مطمئنم تنها نیستم و از پس همه چیز برمیایم.

پ.ن: دارم ناشکری میکنم میدانم. شکر. انگار واقعا ما را نصیب دیگری از این زمانه نیست.

نگاه میکنم به آسمان زرد کم عمق

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان، نگاه دار سر رشته که نگهدارد

مال بیست و یکم مرداد

انگار ,تو ,چقدر ,مطمئنم ,پ ,ن ,پ ن ,است که ,می آید ,چند شب ,اینجا می

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Charles's game مهندس سید کمال الدین حیدری منش Keisha's collection پیشخوان شهرداری مشهد هیئت شهدای پایگاه بسیج امام صادق (ع) April's life keitcanabeb جدیدترین مدلهای لباس ماکسی و شب زنانه مجلسی و مانتو در womenmod.ir memadenti کاریابان جوان